وقتی میشینم یه گوشه.....
وقتي ميشينم يه گوشه خاطره ها دور و ورم
به سادگيم مي خندمو مي گم چي اومد به سرمღ
ღ يادم مياد روزي كه تو پرنده خسته ي بودي
بال و پرت شكسته بود چشم از دنيا بسته بودي ღ
ღ گرفتمت ابت دادم... نونت دادم...خوابت دادم
چه شب هايي بيدار بودم با ارمش نازت دادمღ
ღ روزها يكي يكي گذشت تا كه جوني گرفتي تو
چشمات دوباره واشدن روزات شدن يه روز نوღ
ღ بالا تو باز كردي برام پرواز كردي تو اسمون
اما غافل از اين كه تو نامردي و نامهربون ღ
ღ غافل از اينكه تو بال و پرت باز بشه
با كمك دست هاي من خوشي هات اغاز بشه ღ
ღ ديگه منو نميشناسي مبشكني جفت دستامو
برام يه ديواري ميشي مي خواي ببندي فرداموღ
ღ خودم بهت بال دادم اوج بگيري يارم بشي
ديدم كه گربه صفتي داري گل خارم مي شيღ
ღ همان طوري كه بالت دادم ...ابت دادم...خوابت دام
همان طوركه يارت بودم شب و به چشمات ندادم ღ
ღ حالا ديگه عوض شدم تاريكي به دلت مي دم
زهري كه تو ريختي برام مي ريزم به دلت ميرمღ
ღ من حرف اخرم اينه خدا وكيل دلمه
تو تنهايي و بي كسي خودش حل مشكلمه ღ
ღ ازش ميخوام خارت كنه از دنيا بي زارت كنه
مثل روزهاي اولت طلسم توي كارت كنه ღ
ღ دوباره تو خسته ميشي غريب و بي تاب ميشي
يه گوشه اي كز ميكني مي فهمي كه فريب ندي ღ